طلاق از نظر پیامبر
هرچند در بسیاری از منابع اسلامی، ازدواج مورد ستایش و تشویق قرار گرفته و در مقابل طلاق نزد خداوند متعال، از جمله حلال هایی شمرده است که مورد غضب و تنفر اوست، اما در شرایطی که چاره ای در این خصوص وجود نداشته باشد، باید بدان اقدام نمود و الا زندگی مشترک به جهنمی غیر قابل تحمل تبدیل خواهد شد.
در سیره، کلمات و روش عملی پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) مشاهده می گردد، که آنان نیز با عنایت به شریعت اسلام، طلاق را بسیار مذموم و منفور معرفی کردهاند.
همانگونه که ذکر شد، ناپسندترین حلال در نزد خداوند، طلاق است. در نگاه نخست، مفهومی متعارض از این جمله به ذهن خطور می کند.
چگونه ممکن است که اسلام نسبت به موضوعی حکم بر حلال صادر کرده اما آن را ناپسند و مذموم می داند و اگر طلاق مورد نهی اسلام قرار گرفته، چرا اسلام این اجازه را به مسلمین داده است؟
دین رسمی کشورمان اسلام است و بیشترین قوانین جاریه کشور ترکیبی از فقه شیعی و الزامات و مقررات عرفی کشور می باشد.
طلاق نیز یکی از این ترکیبات است که هم دستورات اسلامی در شکل گیری آن رعایت گردیده و هم ضروریات و عرف جامعه متناسب با دوره زمانی به آن افزوده گردیده است. در حقیقت ماهیت اصلی طلاق ریشه فقهی با چاشنی مقتضیات زمانه می باشد.
آیات و روایات زیادی در خصوص طلاق در اسلام وجود دارد و خداوند متعال نیز از بدو ظهور اسلام در مکه و مدینه بر مردم دستوراتی را مبنی بر رعایت برخی امور مرتبط با ازدواج و طلاق بیان کرده تا مردم امورات خانوادگی خود را مطابق با این دستورات استوار کنند.
در صورتی که شما نیز از مخاطبین محترم طلاق 24 هستید و احیانا در صدد طلاق از همسرتان می باشید، می توانید با دنبال نمودن این مقاله با دیدگاه های اسلام و پیامبر بزرگ آن و برخی ائمه معصومین در زمینه طلاق آشنا شده و تصمیم خود را جهت ادامه زندگی با بهره برداری از این نظرات، مشخص نمایید.
برخی آیات و روایات از ائمه معصومین در خصوص طلاق از دیدگاه پیامبر اسلام
امام باقر(ع) از پیامبر گرامی اسلام نقل فرمودند: جبرئیل آن چنان بر من درباره همسران سفارش و توصیه کردند، که گمان نمودم طلاق زن، جز در هنگامی که مرتکب فحشاء قطعی شده باشد به هیچ عنوان سزاوار نخواهد بود.
امام صادق(ع) از پیامبر اسلام نقل می فرمایند: چیزی در نزد خداوند متعال، دوست داشتنی تر از خانهای که در آن پیوند زناشویی صورت بگیرد وجود نخواهد داشت و چیزی در نزد خداوند بدتر از خانهای که در آن پیوندی با طلاق از هم گسسته شود وجود ندارد. آنگاه امام صادق(ع) فرمودند: پس علت اینکه در قرآن نام طلاق مکرر ذکر شده و جزئیات کار طلاق مورد توجه قرآن واقع شده، از آن جهت است که خداوند جدایی را دشمن می پندارد.
طبرسی در مکارم الاخلاق از پیامبر(ص) نقل کرده است که ایشان فرمودند: ازدواج کنید ولی طلاق ندهید، که عرش الهی از طلاق به لرزه در می آید.
امام صادق (ع) فرمودند: هیچ چیز حلالی مثل طلاق، منفور پیشگاه الهی نیست. خداوند انسان های بسیار طلاق دهنده را دشمن خود میدارد.
همچنین در روایات امختلف اهل سنت، روایاتی فراوان است. در سنن ابن ماجه از پیامبر(ص) نقل گردیده است: منفور ترین حلال در نزد خداوند طلاق است یعنی در بین تمام اعمال حلال، هیچ عملی به اندازه طلاق، مبغوض نیست.
در قرآن کریم نیز آمده است: اگر بیم آن داشته باشید که میان زن و شوهر شکاف و جدایی افتد، داوری از خاندان مرد و داوری از خاندان زن را انتخاب کنید، اگر داوران نیت اصلاح داشته باشند خداوند میان زوجین توافق ایجاد میکند خداوند دانا و مطلع است. سورره مبارکه نساء، آیه ٣۵.
قرآن بهترین و بالاترین منبع برای درک شخصیت پیامبر اسلام
مطمئنا بهترین و قابل اعتماد ترین مرجع برای شناخت شخصیت پیامبر گرامی اسلام (ص) قرآن می باشد. زیرا بنا بر تاکید خود قرآن، قرآن کتابی است که هیچ باطلی به آن راه ندارد، اما متاسفانه تاریخ اسلام به دلایل بی شماری، مورد تحریف قرار گرفته است که در این مجال فرصت بحث از آن ها نیست.
لذا می بینیم که یک حادثه تاریخی به چند شکل مختلف بیان گردیده است، حتی گاهی این مشکل در روایاتی که در توضیح اسباب نزول برخی از آیات قرآن وارد شده است نیز مشاهده می گردد که متاسفانه برای یک آیه بیشتر از یک دلیل نزول ذکر گردیده است که این موجب اشتباه و پوشیده ماندن حقیقت می گردد.
با اتکا به قرآن کریم، آیات بسیاری در آن به فلسفه طلاق و نحوه انجام آن پرداخته است که همین امر نیز رویکرد پیامبر اسلام را در مواجهه با آن کاملا نمایان خواهد ساخت.
بررسی حکم قرآن کریم در خصوص طلاق همسران پیامبر اسلام
از آن جا که قرآن منبع و مرجع قانون گذاری دین اسلام است، برای آشنا شدن با حکم عمومی طلاق و این موضوع که آیا پیامبر اکرم (ص) از این حکم الهی مستثنی شده است یا خیر، باید به آن منبع مراجعه شود. در چند آیه از قرآن کریم بحث طلاق مطرح ومورد توجه قرار گرفته است.
اولین آیه: “اى پیامبر، اگر زنان خود را طلاق مىدهید به وقت عده طلاقشان دهید. و شمار روزهای عده را نگه دارید… اینها موارد احکام خداوند است، و هر کس از آن تجاوز نماید به خود ستم روا داشته است. تو چه می دانى، شاید خداوند از این پس امرى تازه پدید آورد.”
مفسران دینی دو دیدگاه در تفسیر این آیه بیان کرده اند:
- دیدگاه اول: در این آیه هم پیامبر و هم امت اسلامی مورد خطاب قرآن هستند.
زیرا که پیامبر پیشوا و سرور مسلمانان است و هر زمانی او با صیغه جمع مورد خطاب قرآن قرار گیرد، به تبع آن، همه امت او در این خطاب شرکت خواهند داشت. لذا طبق این نظریه، خطاب قرآن نسبت به پیامبر است و همه مؤمنان با او در این خطاب داخل خواهند بود.
- دیدگاه دوم: معنای آیه طبق این دیدگاه این چنین است: “ای پیامبر به آنان بگو: هر گاه زنان خود را طلاق دادید…
مخاطب خداوند در این آیه پیامبر است، اما حکمی الهی برای همه مسلمانان به شمار می آید، مانند این که گاهی به فردی گفته می شود: وای بر تو آیا از خدا نمی هراسی؟ آیا شرم نمی کنید؟ این خطاب متوجه آن مرد و اهل بیتش می شود.
مطابق دیدگاه اول، پیامبر اسلام داخل در خطاب است و حکم آیه شامل او هم می شود، مفسران گفته اند منظور آیه این نکته است که: “همه شما باید این امر را بدانید که اگر پیامبر حتی همه شما را طلاق بدهد خداوند زنانی بهتر از شما از نظر زیبایی ظاهری، کمالات انسانی، دینداری، اخلاص و هر چه خود بخواهد از باکره و بیوه یا از هر دو قسم به پیامبر عطا خواهد کرد.”
در آیه بعد نیز خداوند می فرماید:”هر گاه زنان را طلاق دادید و مهلتشان سرآمد، یا آنان را به بهترین وجهى نگاه دارید یا به بهترین وجهى رها کنید و اگر زنانى را که با آنها نزدیکى نکردهاید و مهرى برایشان مقرر نداشتهاید طلاق گویید، گناهى نکردهاید، ولى آنها را به چیزى در خور بهرهمند سازید.
کاملا مشخص است که اطلاق در این آیات شامل شخص رسول گرامی اسلام است. و از آنجایی که طلاق، همان گونه که برای سایر مسلمانان نیز مباح دانسته شده، برای شخص پیامبر نیز مباح است و هر گاه ضرورتی ایجاب نماید او نیز می تواند هر یک از همسرانش را که بخواهد طلاق دهد.
در آیه ای دیگر در قرآن آمده است “اى پیامبر، به زنانت بگو: اگر خواهان زندگى دنیا و زینت هاى آن هستید، بیایید تا شما را بهرهمند سازم و به وجهى نیکو رهایتان کنم”
هر چند که در این آیه لفظ طلاق نیامده است ولی این چنین تفسیر شده است که مقصود آیه از رهایتان سازم، منظور رها کردنی نیکو، و طلاق تان دهم مقصود طلاقی بدون ضرر و دشمنی است.
در خصوص دلیل نزول این آیه بیان شده: همسران پیامبر از کمی نفقه و زینت آلات خود پیش آن حضرت شکایت نمودند و در خواست کردند که پیامبر از انفال و غنائمی که خداوند در جنگ ها به او بخشیده است، نسبت به مخارج آنان توسعه و گشایش بیشتری مرحمت نماید. که این آیه نازل می شود و خداوند به رسولش دستور می دهد که به آن ها بگوید یکی از این دو را انتخاب نماید. اگر خواسته های دنیایی سایر زنان را دارید، طلاق به همراه متعه را انتخاب کنید و از زندگی پیامبر خارج شوید و یا اینکه زندگی با پیامبر را در کنار تحمل فقر و محرومیت از زینت های دنیوی انتخاب کنید که در این شرایط اجر و پاداش بزرگ شما نزد خداوند در دنیایی دیگر محفوظ خواهد ماند.
بعد از نزول این آیه و بیان آن از زبان پیامبر، همسران او زندگی با آن حضرت را به همراه تحمل سختی ها را بر گزیدند به همین دلیل است که به این آیه، آیه تخییر نیز می گویند.
امیدواریم توانسته باشیم از مجموع این آیات این نکته را برایتان مشخص نماییم، که طلاق برای رسول گرامی اسلام در هنگام ضرورت امری مباح و جایز شمرده شده و هیچ گونه منعی برای آن بیان نشده است، همان گونه که برای سایر افراد مسلمان نیز این ضرورت مباح شمرده شده است.
آیا با وجود این ضرورت، پیامبر اسلام اقدام به طلاق همسرانش نموده است؟
مشخص است که در آیات ذکر شده، صرفا به ضرورت وقوع طلاق اشاره شده است. پس ناچاریم برای کشف این موضوعات به سایر کتب تاریخی، رجوع کنیم و ببینیم آیا در روایات اصلا چنین رخدادی اتفاقی افتاده است یا خیر؟
این که همسران پیامبر چند نفر بوده، روایات متعدد و با اختلاف بسیار زیادی ذکر گردیده که به طور خلاصه آن ها را بیان می کنیم:
- در روایتی پیامبر را دارای دوازده همسر می دانند، یکی از آنان خود را به آن حضرت بخشیده بود و دو تن از آن ها در زمان حیات آن حضرت از دنیا رفتند و نه تن آن ها نیز بعد از رحلت ایشان از دنیا رفتند در این روایت هیچ اشاره ای به طلاق همسران پیامبر توسط او نشده است.
- در روایتی دیگر این گونه اعلام گردیده که پیامبر با پانزده زن ازدواج کرد که با سیزده تن از آنان زناشویی داشت و در یک زمان یازده تن از آنان در عقد پیامبر بودند و نه تن از آنان بعد از رحلت آن حضرت از دنیا رفتند. در این روایت نیز هیچ اشاره ای به طلاق همسران نشده است. این بدان سبب است که روایت ها درباره تعداد و اسامی همسران پیامبر بسیار مختلف است، تا جایی که در برخی روایات یک نفر از آنان با چند اسم عنوان شده اند.
- در روایتی از یکی از اصحاب پیامبر، ایشان با دوازده زن از زنان پاک دامن عرب ازدواج کرده است. در این روایت این گونه ذکر گردیده که پیامبر با هیجده زن ازدواج نموده که هفت تن از آنان از قبیله قریش بودند و یکی از آنان از هم پیمانان قریش و نه تن از سایر قبایل عرب و یک نفر دیگر از بنى إسرائیل بود.
همان گونه که به وضوح مشخص است، اختلاف در تعداد همسران پیامبر در روایات مختلف بسیار زیاد است. انصاف بدهید با این همه اختلاف و اضطراب در یک قضیه چگونه می توان به کلام مورخان یا محدثان اطمینان پیدا کرد ؟
به هر حال به فرض این که طلاقی هم در زندگی آن حضرت رخ داده باشد، این عمل از نظر فقهی هیچ گونه اشکالی ندارد، زیرا آیات کتاب آسمانی چنین راه حلی را جایز دانسته است، و از جهت کلامی و اعتقادی نیز هیچ گونه منعی ندارد که مرد زن خود را طلاق دهد، یا عقد خود را فسخ کند. زیرا همیشه نمی توان طلاق را ظلم به حساب آورد، بلکه گاهی طلاق ندادن زن توسط مرد، ظلم در حق مرد خواهد بود.
مانند وقتی که مرد نهایت تلاش را در خدمت به همسرش انجام می دهد و هر آنچه را که او احتیاج داشته باشد برایش فراهم می کند، ولی باز زن آن قدر بد اخلاق است که زندگی شوهر را به جهنم تبدیل می نماید! آیا در چنین شرایطی ممکن است مرد را مجبور به زندگی با چنین زنی کرد؟ جواب منفی است در این جا عقل و منطق حکم می کند که اگر طلاق ندهی به خودت ظلم کرده ای.!
بررسی طلاق از دیدگاه اسلام
طلاق به معنای جدایی است و در اصطلاح حقوقی ایقاعی است یک طرفه که از سوی مرد و در برخی مواقع از طرف زن برای پایان دادن به رابطه زناشویی صورت می پذیرد.
این نهاد حقوقی، در اسلام جایگاه ویژه ای برایش قائل هستند و همانطور که اشاره کردیم، ناپسندترین حلال در نزد خداوند طلاق است که تعبیری عقلایی و نیازمند تفکر است. بله اسلام نیز قادر بود طلاق را حرام ابدی تلقی نماید، ولی آیا صرفاً به دلیل ناپسند بودن این امر، می توان حکم بر حرمت طلاق قایل شد.
شریعت اسلام ازدواج را امری کاملا پسندیده و آن را سنت پیامبر اسلام معرفی می کند که نهایتا منتج به تشکیل زندگی مشترک می گردد، در واقع ایجاد این پیوند زناشویی هر چند که یک توافق حقوقی است ولی آثار عاطفی و احساسی آن از اهمیت فراوانی برخوردار بوده و زن و مرد وارد مشارکتی احساسی و اجتماعی می گردند.
چنانچه این احساسات از میان برود، دیگر ضرورتی بر بودن زن و شوهر در کنار هم وجود نخواهد داشت و با هیچ قوه قهریه ای، نمی توان مرد یا زنی که نسبت به هم احساسی ندارند را به زندگی مشترک ترغیب نمود و صرفا موجبات آزردگی روحی این دو را فراهم کرد.
اسلام ورای دیگر طلاق را در نظر گرفته است، دیدگاه اسلام این است که اگر راهی برای تداوم زندگی زناشویی وجود نداشت، جدایی زوجین را آسان نمایید.
پس چه مهمی بالاتر از نفس انسان و چه چیزی بالاتر از روح و روان انسان ،که اگر با انتخابی نادرست در عذاب زندگی زناشویی قرار گرفت و دیگر امکان جبران آن وجود نداشت، بتوان با امکانی شرعی و قانونی عطای آن زندگی را به لقایش پیوست.
چرا اسلام حق طلاق را جزیی از خصوصیات مرد دانسته است؟
با در نظر گرفتن معیار اساسی ناپسند بودن طلاق در اسلام، شارع مقدس در تلاش بود تا طلاق را کاهش دهد و تا حد امکان ضرورت طلاق در شرایط ویژه مورد توجه زن و مرد قرار گیرد.
حق طلاق هم در شرع و هم در قانون مختص مرد است، اسلام این گونه دلیل آورده که چون زن به دلیل داشتن عواطف شدید احساسی ممکن است در برهه های زمانی یک زندگی مشترک در تلاطم قرار گیرد و او را به سوی تصمیمات عجولانه سوق دهد، شارع مقدس این حق را از او سلب کرده است.
به بیانی ساده، اگر حق طلاق برای زن از همان بدو امر شناخته می شد، در یک زندگی مشترک چندین ساله، زن بارها تصمیم بر جدایی و طلاق می گرفت. اما چند صباحی بعد از کرده خود پشیمان می شد و دیگر امکان بازگشتی برای او وجود نداشت و دلیل دیگر اینکه اگر زن از مرد خود بیزار و متنفر شود، گاها امکان به دست آوردن دل زن توسط مرد وجود خواهد داشت که البته شاید زمان نیاز داشته باشد.
ذات زنان بر احساسات بنا شده است و مردان قادرند حتی زنی که هیچ میل و رغبتی به ادامه زندگی مشترک ندارد را راضی به ادامه زندگی کند. با این دلایل و توجیهات باید حق طلاق را مختص به مرد دانست چرا که مرد کمتر اسیر احساسات می گردد و هر زمان تصمیم به جدایی و طلاق از همسر خود نخواهد گرفت.
این که اگر مرد احساساتش نسبت به زن از بین برود دیگر نمی توان امیدی به آن زندگی مشترک داشت.
طلاق در اسلام و روایات منتسب به پیامبر اسلام، بسیار مبغوض و مورد تنفر می باشد، اما با این همه، در جایی که همه راهها برای ادامه زندگی بسته شد، اسلام راه جدایی و طلاق را باز گذاشته است، و زن و مرد را ملزم به رعایت اصولی در هنگام طلاق نموده است.
به خصوص مرد را مکلف میکند که تمام حقوق مادی همسر خود را بپردازد و به نحو شایستهای از او جدا گردد. اسلام حق طلاق را هر چند به طور طبیعی از خصایص مرد میداند و طلاق دهنده را در زندگی زناشویی، به عهده وتقاضای مرد محول نموده، اما راههای متعددی را نیز برای حق طلاق زن باز گذاشته است که زن میتواند با تعیین شرایط در آغاز ازدواج و یا استفاده از طلاق قضایی، خود را از مرد جدا سازد.
آمار رو به افزایش طلاق و جدایی و به تعبیری مرگ خانواده در کشورهای غربی و گرایش به خانواده هاى تک فرزندی و یا همجنسگرایى، گویاترین کارنامه براى فروپاشی ارکان خانواده و نابودی بناى عطوفت و دوستی در زندگى غربی هاست.
هر چه فرهنگ کشورهاى دیگر متاسفانه در جامعه ما نیز گسترش پیدا کرده، بر همین مبنا آمار فروپاشى و انحلال خانواده های ایرانی نیز در سالیان اخیر افزایش داشته است.
با توجه به تأثیرات تعلیمى و تبلیغى رادیو و تلویزیون، این دستگاه ها قادر خواهند بود، وسیله هاى براى ستیز با فرهنگ بیگانه یا ترویج آن باشند.
رسانه دها می توانند با استفاده از حوزههاى فکرى و کانونهاى اندیشه در بالا بردن سطح فرهنگ، دانش اجتماعى و زدودن فقر اطلاعات حقوقى و غیرحقوقى خانواده ها، نقش به سزایی داشته باشند. باید مسئولین امر در مرحله اول با اعمال سیاستگذارى صحیح در جهت کنترل فیلم هایى که نه تنها در قالب پیام هاى ارزشى در جهت آموزش براى داشتن یک خانواده متعادل، گام بر نمی دارد، بلکه به اختلافات خانوادگى نیز دامن مىزند و در یک کلمه ترویج دهنده فرهنگ غرب است چاره اى اساسى بیندیشند و با ارائه الگوهاى موفق فرهنگى و اجتماعى از زنان در عرصه هاى مختلف زندگى در گسترش فرهنگ پاسدارى از حفظ کیان خانواده بکوشند.